پیش فاکتور دریافت فایل
مبانی نظری عدالت سازمانی
10698
60,000 تومان
.docx
141 کیلوبایت
توضیحات:
مبانی نظری عدالت سازمانی

در سیستم‌های پیچیده، به‌ویژه در حوزه‌های کاری که برای جامعه ما ضروری است، ساختار سازمانی ممکن است فاقد انسجام و شفافیت باشد(مگناویتا ،2022) در این بین، انسان ها که در زندگی روزمره مبادلاتی را با یک سازمان تجربه می کنند و این مبادلات بین کارگران و مقامات اداری اتفاق می افتد اگر دارای شفافیت نباشد سازمان به اهداف والای خود دست نمی یابد. کارکنان در قالب دانش، شایستگی ها و توانایی های صریح و ضمنی برای دستیابی به اهداف سازمان مشارکت می کنند. در مقابل، سازمان حقوق، امنیت شغلی و احترام را فراهم می کند. برای اطمینان از روابط مبادله عادلانه ، هم کارکنان و هم مدیریت سازمانی نیاز به حفظ تعادل با در نظر گرفتن دلهره های یکدیگر دارند(کوپر ،2015). عدالت سازمانی درک شده نتایج نگرشی و رفتاری مثبت ایجاد می کند و بلعکس،کارمندان زمانی که احساس کنند سازمان به تعهدات خود عمل نمی کند یا با نیروی کار ناعادلانه رفتار می کند، رفتار منفی نشان می دهند. محققان دریافته اند که بی عدالتی به عنوان یک عامل استرس زا منجر به فقدان صداقت و وفاداری می شود(حسین ،2022). عدالت در درون یک سازمان به عنوان اساسی برای عملکرد اجتماعی و روانی تلقی می شود. توانایی یک فرد برای پیش بینی رفتار آتی از سوی یک سازمان به دانش آنها از سطح عدالت موجود سازمان بستگی دارد. آنها می خواهند احساس کنند که جایی در شرکت دارند. دسترسی به عدالت نشانه آن است که مردم توسط صاحبان قدرت ارزش و احترام دارند (فائق ، 2022).در فصل حاضر به بررسی مباحث نظری و پیشینه تحقیق در مطالعات داخل و خارج کشور پرداخته شد.
الف)مبانی نظری پژوهش
2-2 عدالت سازمانی
عدالت، یکی از مهمترین مفاهیم اخلاقی و سیاسی است که در جوامع و جایگاه های گوناگون ممکن است تعاریف مختلفی داشته باشد. کلمه عدالت، از کلمه لاتین “just” به معنای حق یا قانون گرفته شده است. فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد(1993)، فرد «عادل» را به‌عنوان کسی تعریف می کند که معمولاً «آنچه از نظر اخلاقی درست است را انجام می دهد» و تمایل دارد «به هر کسی حق خود را بدهد» و کلمه «عادلانه» را به عنوان مترادف آن ارائه می کند. معنی این کلمه در شرایط خاص و زمینه های فرهنگی متفاوت است و  عدالت یک مفهوم تکاملی است. جالب است که بدانید سیر تحول معنای واژه عدالت از دوره یونان باستان تا امروز ادامه داشته است. یکی از اولین تعاریف مکتوب عدالت توسط ارسطو  بیان شد. "با برابران باید به طور مساوی و با نابرابران باید به طور نابرابر رفتار شود.".ارسطو در مورد عدالت توزیعی، عدالت اصلاحی، عدالت جایگزین، عدالت حقوقی، عدالت اخلاقی صحبت می کند(پرنامی ، 2019). در قرون وسطی، عدالت به عنوان پایه و اساس دولت توسط سنت آگوستین  توصیف شد که معتقد بود عدالت توسط کلیسا بایدایجاد شود(اوچندو ،2018). به گفته کارل مارکس ، ایده عدالت و محتوای آن با منافع اقتصادی طبقه حاکم متفاوت می دانست،از نظر کارل مارکس، مفهوم عدالت در جامعه سرمایه داری مبتنی بر شیوه تولید و روابط تولید سرمایه داری است و این نتیجه را به همراه دارد که عدالت فقط برای کسانی معنا دارد که ابزار تولید را در اختیار دارند. به عقیده مارکس، قانون مثبت دولت توسط اقتدار طبقه ای که ابزار تولید را کنترل می کند، بر اعضای آن تحمیل می شود. بنابراین، ایده عدالت و محتوای آن با منافع اقتصادی طبقه حاکم متفاوت است( گوگن،1986).


1403/9/1 - مارکت فایل