پیش فاکتور دریافت فایل
پیشینه تحقیق ومبانی نظری مفاهیم،تعاریف وابعاد هوش سازمانی
6168
15,000 تومان
.zip
106 کیلوبایت
توضیحات:
پیشینه تحقیق ومبانی نظری مفاهیم،تعاریف وابعاد هوش سازمانی


توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع :انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل:WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::


هوش سازمانی
هوش
2-2-1-1)تعریف هوش
2-2-1-2) انواع هوش در سازمان‬ها
• هوش هیجانی
• هوش فرهنگی
• هوش اخلاقی
• هوش معنوی
• هوش سازمانی
2-2-3) تعریف هوش سازمانی
2-2-3-1) ابعاد هوش سازمانی
1) چشم‬انداز راهبردی
2) سرنوشت مشترک
3)میل به تغییر
4) اتحاد و توافق
5) دانش کاربردی
6) روحیه
7) فشار عملکرد
شکل 2-1) ابعاد هوش سازمانی
2-2-3-2) عناصر هوش سازمانی
2-2-3-3) توانمندسازهای کلیدی هوش سازمانی
2-2-3-4) اهمیت و ضرورت استفاده از هوش سازمانی
2-2-1) تحقیقات داخلی
2-2-1-1) تحقیقات داخلی پیرامون اخلاق‬کار
2-2-1-2) تحقیقات داخلی پیرامون هوش سازمانی
2-2-1-3) تحقیقات داخلی پیرامون رابطه رفتار شهروندی سازمانی با اخلاق¬کار و هوش سازمانی
2-2-2) تحقیقات خارجی
2-2-2-1) تحقیقات خارجی پیرامون اخلاق¬کار
2-2-2-2) تحقیقات خارجی پیرامون هوش سازمانی
2-2-2-3) تحقیقات خارجی پیرامون رابطه رفتار شهروندی سازمانی با اخلاق¬کار و هوش سازمانی
تحقیقات داخلی:
منابع و مآخذ
الف) منابع فارسي
ب) منابع غیرفارسی

هوش سازمانی
هوش
اکثر انسان¬ها، باهوش و خلاق به دنیا می¬آیند. بخش اعظم این هوش و خلاقیت، زمانی که به مدرسه می¬رویم از دست می¬رود، امّا ممکن است این خلاقیت در دوره¬های بعدی زندگی شکوفا شود. در زندگی روزمره افراد باهوش را طبق شیوه صحبت و عملکردشان تشخیص می¬دهیم، امّا واقعاً این تشخیص بر مبنای قابلیت آنها برای حل پازل¬ها و معماهای ساده در تستهای هوش نیست (غفاری¬آشتیانی و چوبندیان،1389: 227). هوش یکی از پرمعناترین و کاربردی¬ترین مفاهیمی است که در حوزه¬های مختلف از جمله روانشناسی مورد استفاده قرار می¬گیرد؛ به همین سبب لزوم شناخت آن بر کسی پوشیده نیست.
2-2-1-1)تعریف هوش
تعاریف بسیاری از هوش ارائه شده است؛ از آن جمله، هوش عبارتست از توانایی یادگیری و بکاربردن آنچه یاد گرفته شده، در سازگاری با اوضاع و احوال تازه و حل مسائل و مشکلات تازه (مان،1378 :223). همچنین در تعریفی دیگر هوش را مجموعه یا کل استعداد شخص به منظور تفکر و عمل با هدف، منطقی و سازگاری مؤثر با محیط تعریف کرده‬اند (سیدعلوی و عربلو،1390 :100). هوش مجموعه استعدادهایی است که بوسیله آنها شناخت پیدا می‬کنیم، شناخت‬ها را به یاد می‬سپاریم و عناصر تشکیل‬دهنده فرهنگ را به کار می‬بریم تا مسائل زندگی روزانه را حل کنیم و با محیط ثابت و محیط در حال تغییر سازگار شویم (گنجی،1382 :52).
در واقع، این واژه به توانایی دریافت، درک و کاربرد نمادها و سمبل¬ها که نوعی توانایی انتزاعی است، اشاره دارد (بیک¬زاده؛ علائی و اسگندری،1389: 144).احمدی و ماهر (1385: 118) مجموعه¬ای از تعاریف طرح شده بویژه دانشمندان مختلف از نیمه اول قرن بیستم را گردآوری کرده¬اند که برخی از آنها به طرح زیر هستند:
 هوش عبارت است از ظرفیت توانایی و یادگیری؛
 هوش عبارت است از سازگاری فرد با محیط؛
 هوش عبارت است از دانش¬پذیری و ظرفیت کسب آن؛
 هوش توانایی تفکر بر حسب ایده¬های انتزاعی است؛
 هوش توانایی درک اشخاص و ایجاد رابطه با آنها (هوش اجتماعی)، توانایی درک اشیا و کار کردن با آنها (هوش عملی) و توانایی درک نشانه¬های کلامی – ریاضی و کار با آنهاست.
2-2-1-2) انواع هوش در سازمان‬ها
امروزه از انواع مختلف هوش در مجامع گوناگون صحبت به میان می¬آید و هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است که خود نشان¬دهنده تغییر نگاه سازمان¬ها و متفکرانشان از هوش تستی بر رویکردهای نوین به این مقوله است. در این زمینه انواع متعددی از هوش که در سازمان‬ها مطرح می¬شود، توسط اندیشمندان ذکر شده است؛ که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره می¬گردد.
• هوش هیجانی
هوش هیجانی برای موفقیت شغلی ضروری است و حدود 60 درصد عملکرد در تمام شغل¬ها را دربرمی¬گیرد. این ویژگی به تنهایی بزرگترین عامل برای پیش¬بینی عملکرد فرد در محیط کار و قوی¬ترین نیرو برای رهبری و موفقیت است (برادبری و گریوز ،1388: 36). هوش هیجانی در زمینه شناسایی و مدیریت تأثیر عواطف بر تفکر و رفتار از طریق آگاهی دادن بیشتر به افراد با استفاده از روش¬های بین فردی، سبب توسعه توانایی تشخیص تحرکات اجتماعی در محیط کار و درک چگونگی مدیریت روابط و بهبود آن¬ها می¬شود (دیگینز ،2004: 8).
همچنین، این عامل محصول دو مهارت اصلی قابلیت فردی و قابلیت اجتماعی است. خودآگاهی و خودمدیریتی به فرد بر می¬گردد و آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط به رابطه فرد با دیگران بر می¬گردد (برادبری و گریوز ،1388: 38).
تعاریف متفاوتی از هوش هیجانی توسط نویسندگان ارائه شده است؛ از جمله:
 مایر و سالوی (1997) هوش هیجانی را توانایی آگاهی از احساس خود و دیگران جهت تشخیص احساسات متفاوت و استفاده از این داده¬ها جهت هدایت تفکر و عملکرد خود می¬دانند (استیز و براون ،2004) و آن را به 4 عامل شناسایی، استفاده (کاربرد)، درک و فهم و مدیریت یا اداره هیجانات تقسیم می-کنند. از نظر آنها مهم¬ترین جزء تشکیل¬دهنده هوش هیجانی که تشکیل سایر اجزاء را امکان¬پذیر می-سازد، توانایی شناسایی و بیان صحیح هیجان¬ها است (سالووی و گریوال ،2005: 281).
 هوش هیجانی یعنی توانایی هایی مانند اینکه فرد بتواند انگیزه خود را حفظ نماید و در مقابل ناملایمات پایداری کند؛ تکانش های خود را کنترل کند و کامیابی را به تعویق بیندازد، حالات روحی خود را تنظیم کند و نگذارد پریشانی خاطر، قدرت تفکر او را خدشه‬دار سازد؛ با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد (گلمن،1383: 63).

1403/1/9 - مارکت فایل