پیش فاکتور دریافت فایل
مباني نظري و پيشينه پژوهش تعاریف ومفاهیم طرحواره درمانی(فصل دوم)
7298
16,000 تومان
.zip
83 کیلوبایت
توضیحات:
تعداد صفحات : 36
فرمت : word (قابل ویرایش)
رفرنس دهی استاندارد
منابع فارسی و انگلیسی دارد.
تحقیقات داخلی و خارجی دارد.
4-2-طرحواره درمانی
شاید بتوان گفت طرحواره یک بسته حافظه ایست که محتوای آن را آموزه های فرد در طول زمان شکل می دهد.باید توجه داشت که در روند پدیدایی طرحواره ها عواملی مثل بنیادهای زیستی فرد و عوامل مربوط به محیط تربیتی او مثل محیط خانواده، فرهنگ، تجارب وی در فرایند رشد، رخدادهای بزرگ و . . . تاثیر می گذارند.این بسته حافظه ای مثل یک فیلتر بزرگ و پیچیده بر سر راه اطلاعات ورودی به حافظه و همچنین اطلاعات موجود در حافظه عمل کرده و با سرند، دسته بندی، و سازمان دهی، شکل گیری معانی جدید را در ذهن ممکن می سازد.طرحواره ها فراتر از یک باورند آنها ما را برای مقوله بندی اطلاعات و پیش بینی رخدادها توانا می سازند. یک طرحواره در برگیرنده مجموعه ای از خاطرات، هیجانها، حسهای بدنی و شناختهاست. ویژگی مقاوم بودن و سخت جانی طرحواره ها آنها را در صدر فهرست چالشهای کسانی می گذارد که در حرفه شان با ” تغییر ” سر و کار دارند.
1-4-2-مفا هیم طرحواره
طرحواره، یک ساختار شناختی به منظور غربال کردن، کدگذاری و ارزیابی محرکی است که ارگانیسم در معرض آن قرار گرفته است. براساس ماتریکس طرحوارهها، فرد قادر میشود تا خود را در ارتباط با زمان و فضا جهتیابی کند و تجربههای خود را به روش معنیداری طبقهبندی و تفسیر کند (بک، 1976؛ به نقل از بارلو، 2012).
بک و همکاران (1990) معتقدند که در حیطهی آسیبشناسی روانی، واژهی طرحواره در مورد ساختارهایی با محتوای شخصی شده با خصایص فردی به کار میرود، که در اثر اختلالاتی از جمله افسردگی، اضطراب، حملات هراس و وسواسها فعال میشوند (بارلو ،2012).
مفهوم طرحواره ریشه در روانشناسی شناختی، تحول شناخت، روانشناسی خود، و نظریه دلبستگی دارد. در حیطهی روانشناسی شناختی، واژهی طرحواره شناختی دارای معانی متعددی است، که این تعاریف در حیطهی گستردهای از ساختارهای شناختی قابل دستیابی تا غیر قابل دستیابی متفاوت هستند (یانگ، کلوسکو و ویشار، 2003؛ جیمز و همکاران، 2004؛ به نقل از ریزو و همکاران، 2012).
به طور کلی، طرحوارهها به عنوان باورهای بنیادین ناکارآمد در نظر گرفته میشوند، که توسط یک آماج فعال میشوند. طرحوارهها، تمهای بادوام و ثابتی هستند که برای هر فرد اختصاصی هستند. طرحوارهها در طول دوران کودکی شکل گرفتهاند و در واقع، حاصل تلاش فرد به منظور انطباق با رویدادهای زندگی و موقعیتهای محیطی هستند. زمانی که طرحوارهای فعال میشود، تبدیل به اتاق فرمان افکار خودآیند منفی میگردد و به طور منفی موجب سوگیری در اطلاعات میشود. در حقیقت، طرحوارهها ذخیره میشوند تا هنگامی که تحت شرایط خاصی فعال شوند. به عبارت دیگر، این نشانههای موقعیتی، همان حافظهی فرد هستند. این بدان معناست که باید طرحواره را یک مفهوم وسیع در نظر بگیریم، نه این که صرفاً به آن به عنوان مجموعهای از شناختوارهها نگاه کنیم (جیمز و همکاران، 2012).
طرحواره بالاترین سطح تعمیم یافتهی شناخت است، که به تغییر مقاوم میباشد و تأثیر عمیق و قدرتمندی در شناختوارهها و هیجانهای فرد دارد. افکار خودآیند منفی و مفروضههای بنیادین بینابینی به طور شدیدی تحت تأثیر طرحوارهها قرار میگیرند و این تأثیر به خصوص زمانی قدرتمندتر است که طرحوارهها فعال شوند (ریزو و همکاران، 2012).
فریمن و فاسکو (2009) معتقدند که طرحوارهها، مفروضهها یا قوانین زیربنایی هستند که افکار و رفتارهای فرد را تحت کنترل خود دارند و در طول سالهای زندگی فرد تحول یافتهاند. محتوای طرحوارهها، کلیهی جنبههای زندگی فرد، اعم از آگاهانه یا غیرآگاهانه را دربر میگیرد. طرحوارهها، معنی و ساختاری که فرد به دنیا میدهد، را ایجاد میکنند. طرحوارهها، در طول دورهی تحول فرد شکل گرفتهاند، به این معنا که به موازاتی که فرد از محیط پیرامون خود اطلاعات را دریافت میکند، آن را پردازش میکنند. هر فردی به طور منحصر به فرد براساس ادارک معینی که به این اطلاعات میدهد، آنها را دستهبندی و مرتب میکند و آن اطلاعات را سازمان میدهد. اما در عین حال، تحول طرحوارهها تحت تأثیر فرهنگ، خانواده، مذهب و عوامل مربوط به جنسیت، سن یا شخصیت فرد قرار دارد. طرحوارهها نه تنها براساس مواد شناختی، بلکه با توجه به عوامل هیجانی، رفتاری و فیزیولوژیک مرتب میشوند. طرحوارهها نسبت به تغییر بسیار مقاوم هستند، چون:
1- برخی از باورها به طور شدیدی با هیجانهای فرد و تجربههای گذشته وی در هم آمیخته است؛
2- باورها برای مدت طولانی وجود دارند، لذا میتوان آنها را به عنوان قسمتی از هویت فرد در نظر گرفت؛
3- این باورها ممکن است توسط افراد مهم زندگی فرد تأیید یا تقویت گردند؛
4- نحوه تأثیر طرحوارهها بر رفتار فرد توسط پردازشهای فکری و تصورات فرد تعیین میشود؛
5- رفتارهای یادگرفته شده در نتیجهی فعال شدن طرحوارهها به وجود میآید، بنابراین تداعیهای مثبت و منفی بیشماری را در طول زمان ایجاد میکنند، که منجر به مقاومت شدید آنها در مقابل تغییر میگردند (فریمن و فاسکو،2009).
طرحواره، به طور فزایندهای در طرحواره درمانی مورد توجه قرار گرفته است. به عبارت دیگر، در این روش به طرحوارههای بنیادین، به عنوان کلید درمان کوتاه مدت، تأکید بسیاری شده است. براساس رویکرد طرحواره درمانی یانگ، کودک یاد میگیرد تا تجربههای اولیه از محیط خود را، به خصوص در ارتباط با افراد مهم زندگیش، براساس واقعیت سازمان دهد (یانگ، 1999).شش سازه اصلی در طرحواره درمان عبارتند از :
1. طرحواره های ناسازگار اولیه
2. نیازهای بنیادین
3. حیطه های طرحواره
4. راهبردهای مقابله ای
5. سبکهای طرحواره
6. کنشهای طرحواره
2-4-2-منشأ طرحوارهها
الف) نیازهای هیجانی بنیادین
پنج نیاز هیجانی بنیادین در انسان وجود دارد که باید ارضا شوند، و عدم ارضا و ناکامی در برآورده شدن این نیازها در فرد، موجب شکلگیری طرحوارههای مختل میشوند. این نیازها عبارتند از:
1- دلبستگیهای ایمن به دیگران (شامل امنیت، ثبات، پرورش و تربیت، پذیرش)؛
2- استقلال، کارآمدی و تجربههای ذهنی هویت؛
3- آزادی بیان نیازها و هیجانات قابل قبول؛
4- خودانگیختگی؛
5- محدودیتهای واقعگرایانه و خودبازداری (خودکنترلی)؛
ب) تجربههای اولیه زندگی
چهار نوع تجربهی اولیه زندگی موجب به وجود آمدن طرحوارههای ناسازگارانه اولیه میشوند که عبارتند از:
1- ناکام شدن دردناک نیازها؛
2-مورد ضربه (تروما) واقع شدن یا قربانی شدن؛
3-ارضای بیش از حد برخی از نیازها؛
1403/9/1 - مارکت فایل