توضیحات:
 گفتیم که برای رسیدن به هدف، باید با ضمیرناخودآگاه خود مذاکره کرده و او را قانع کنید. ضمیر ناخودآگاه دقیقا مانند یک  بخش کاملا مجزا و بسیار قدرتمند از وجود شماست که باید حتما بصورت مجزا قانع شود (زیرا بالاترین قدرت را در دست دارد و بدون همراهی او، غیرممکن ست به هدف خود برسید ).  در غیر اینصورت خواهید دید با اینکه تصمیم گرفته
اید کاری را انجام دهید، اما هیچ انگیزه ای برای انجام کاری که مد نظر قرار داده اید، ندارید. بله، اگر اینگونه شده اید، باید بدانید که ضمیر ناخودآگاهتان به شما باور ندارد و بعنوان مانع عمل کرده است.

به عنوان مثال، اگر ضمیر ناخودآگاه شما قانع نشود که بیدار شدن در صبح زود، مهم و پر اهمیت است، در عمل نیز با بیدار شدن زود هنگام در صبح زود، با مشکل مواجه خواهید شد. حتی اگر کارهای بسیار مهمی برای انجام داشته باشید.
به علاوه، زمانی که تضاد هایی میان ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه پیش می آید، خواهید دید که قادر به تولید انگیزه در خودتان نخواهید بود زمانی ایجاد میشود که ضمیر خودآگاه و ضمیرناخودآگاهتان، هردو روی نقشه مشخصی به توافق رسیده و همکاری کنند.

قبلا گفته ام که تلقین کردن و تکرار چندین باره جملاتی مانند : ” من عاشق درس خواندن هستم” ، هیچ تاثیری در علاقمندی شما به درس ندارد. زیرا ضمیر ناخودآگاه به حد کافی باهوش هست که درک کند شما در حال دروغ گفتن به او هستید.
چگونه با ضمیر ناخودآگاهتان مذاکره کنید؟
اولین چیزی که درمورد ضمیر ناخودآگاه خود باید بدانید این است که این بخش، دقیقا همانند یک جزء مجزا کار میکند. به عبارت دیگر، اگر بصورت آگاهانه چیزی را میخواهید، ضمیر ناخودآگاه شما نیز لزوما شما را همراهی نخواهد کرد. در چنین مواردی، ضمیر ناخودآگاه باید نسبت به اهمیت آن موضوع، آگاه شود و این شمایید که باید ضمیر ناخودآگاهتان را قانع کنید، وگرنه مشکل نبود انگیزه ایجاد خواهد شد.